شب دانه های برف را می درخشد
چراغ های خارج از استان بر نمی گردد
درختان توس که هنوز نیامده اند
ما چای مشترک داریم
در حالی که قوی و شیر سفت می شود
مثل کتری در آتش
تاریکی آرام می جوشد
قاطری که نه می تواند بنشیند و نه مقابل درب دراز بکشد
فکر می کنم از فلات دوردست با پشت آمدم
بدنه آهنگ برای ذخیره سازی به گوشت تبدیل می شود
وقتی آیه قدیم را وارد می کنید
پلک های پس از مرگ که مانند یک تکه کره ذوب می شوند
در جنگل لکه های خون در نماز
در حالی که هر دو پا زیر میز خیس هستند
مانند شمشیری زیبا از میان چنگال ها
نور بسیار زیبا خواهد بود
لازم نیست کل سفر را به من بگویید

اگر مدت طولانی بمانید عشق به آهنگی زیبا یا مخرب تبدیل می شود.
در حالی که ما مدتهاست که یقه و شیر را به کوههای تاریک آورده ایم ،
ما یک چای ساکت و آرام را از یک کتری که آتش زده بود مشترک کردیم.
دانه های برف بیرون پرواز می کنند ،
پاهای ما زیر میز خیس است ،
رشته های نازک و لرزانی Madoogeum به نظر ناخوشایند می آمد ،
قاطری که از فلات دور پشت خود را حمل می کرد نمی توانست بنشیند و دراز بکشد.
آهنگ هایی که در آن زمان از رشته خارج شده اند هنوز برنگشته اند.
مانند بدن آهنگی که برای ذخیره سازی گوشت می شود ،
وقتی آیه قدیمی را وارد می کنید ، مانند یک تکه کره ذوب می شود.
شما هنوز برنمی گردید ،
با این حال ، نتیجه برای مدت طولانی باقی مانده است.
شاعر پارک میسان ، عکس = یونی برنده شد
[ⓒ 세계일보 & Segye.com, 무단전재 및 재배포 금지]