در 18 ژانویه 1871 ، امپراتوری آلمان در کاخ ورسای پاریس آغاز شد. در نگاه اول یک شروع مشتاقانه بود. او فرانسه ، قویترین کشور اروپا را شکست داد ، ملتهای آلمان را که تا آن زمان تقسیم شده بودند ، شکست داد و لنگر را در “اتاق آینه” کاخ ورسای بالا برد.
با این حال ، نیم قرن بعد ، در 28 ژوئن 1919 ، امپراتوری آلمان در “اتاق آینه” کاخ ورسای سقوط کرد. البته این تصادفی نیست ، اما با توجه به انتقام فرانسه. دو صحنه در اتاق آینه همچنین اوج نیم قرن از تاریخ امپراتوری آلمان بود.
وقتی اروپا به عنوان مرکز جهان شناخته شد ، هیچ همزیستی هماهنگی بین فرانسه و آلمان وجود نداشت. آیا تقسیم موقعیت قوی ترین کشور قاره اروپا ، که فرانسه سالها از آن لذت برده است ، با سایر کشورها غیرممکن نیست؟
اوتو فون بیسمارک ، صدراعظم آلمان ، او را بهترین دید. تمام استراتژی های دیپلماتیک بیسمارک ، که استادان دیپلماسی به حساب می آیند ، پر زرق و برق هستند ، اما نگاه دقیق به یک جنبه یکنواخت دارد ، زیرا تمام تمرکز بر فرانسه است. برای انزوای فرانسه ، وی در نگاه اول با نیروهایی مانند انگلیس و روسیه که خارج از مرکز قاره اروپا بودند ، مودب بود.
با این حال ، ویلهلم دوم ، امپراتور تازه کشف شده ، ناوگان خود را افزایش داد و به امپراطوری جهانی فراتر از قاره اروپا تبدیل شد ، بنابراین به جای فرانسه که به انزوا کشیده شده بود ، انزوای خود را دعوت کرد و انگلیس و دیگری را شکست داد. نتیجه آن شکست جنگ جهانی اول و متعاقب آن پیمان ورسای بود. با این حال امروز آلمان و فرانسه نیز با هم هماهنگ هستند. این بدان دلیل است که اکنون قاره اروپا مرکز جهان نیست و غول های جدیدی مانند ایالات متحده ، روسیه ، چین و دیگران یکی پس از دیگری ظهور می کنند.
در حقیقت ، قبل از جنگ جهانی اول ، جهان تغییر کرده بود ، اما آنها متوجه این موضوع نبودند.
یانگ یونگ (روزنامه نگار)

[ⓒ 세계일보 & Segye.com, 무단전재 및 재배포 금지]